پدران پابرهنه فوتبال آسيا


 

نويسنده: علي پازکيان




 

نگاهي اجمالي به فوتبال هندوستان
 

با شروع جام ملت هاي آسياي امسال در دوحه، تمام نگاه ها معطوف به بزرگان قاره و احتمال قهرماني آنان بود. در اين بين شايد کمترين بخت را کارشناسان و مردم عادي به تيم هندي دادند. تيمي که با (3)باخت پياپي از دور رقابت ها حذف شد، اما بسياري از مردم هنوز نمي دانند که اين ورزش جادويي قرن بيستم از همين کشور به ساير مناطق آسيا راه يافته است. قدرت قديمي آسيا امروز ديگر رمقي ندارد. اما آيا تاريخ هم فراموش مي شود؟
سربازان انگليسي کمپاني هند شرقي، سرگرمي خاصي داشتند. آن ها عصرها دور هم جمع شده و يک توپ چرمي خاک آلود را با پا به يکديگر پاس مي دادند. بعد گاهي شادي مي کردند؛ گاهي عصباني مي شدند و گاهي به سرو کول يکديگر مي پريدند. جوانان هندي که کارگر و يا به عبارت بهتر بردگان اين اربابان سفيد پوست بودند، محو آنها شده و کار سربازان برايشان تبديل به سرگرمي شده بود.حتي گاهي دور از چشم آن ها با هر چيز گرد و قابل حرکتي حرکات آن ها را تقليد کردند.
سربازان انگليسي درنقاط مختلف هندوستان و بنگال در پادگان ها و ساير مراکز دولتي پراکنده بودند و بنابر وضعيت منطقه اي، هر پادگان يا اداره اي براي خود يک تيم فوتبال تشکيل داده بود. در سال (1893)، اتحاديه فوتبال هندوستان تشکيل و نخستين ليگ منطقه اي در قاره کهن ايجاد شد.

IFA Sheild
 

اتحاديه فوتبال هندوستان تنها نام آن کشور را بر خود داشت و عملا هيچ هندي نمي توانست عضو آن شود، اين چهارمين جام در تاريخ فوتبال جهان بعد از «جام اتحاديه فوتبال انگلستان»، «جام اسکاتلند» و «دارند کاپ» بود. حضور خود هندي ها در اتحاديه فوتبال کشورشان تا سال (1930)يعني (37)سال بعد امکان پذير نبود، مسابقات با دقت و انضباط انگليسي انجام و با توجه به اقبال عمومي بين «اربابان» که به زبان محلي «صاحب» خوانده مي شدند، بسيار مقبول بود. اين مسابقات در طول (18)دوره برگزاري تا سال (1911)هيچ هندي را به خود نديده بود تا اين که در دوره نوزدهم يک ميهمان ناخوانده وارد آن شد، تيمي که براي مسخره شدن به بازي ها راه داده شد، اما با قهرماني اش بيني «صاحب»هاي مغرور را به خاک ماليد.
موهون باکان
در (15)اوت (1889)يک جوان (30)ساله تصميم به کار بزرگي گرفت. بوپندراتاتبوث که بعدها با اثبات لياقت خود به مقام رياست مجلس ملي هند رسيد، مي خواست ورزش باکلاس انگليسي ها را در بين هموطنانش ترويج دهد. او بنيانگذار قديمي ترين و البته مهم ترين باشگاه فوتبال تاريخ هندوستان شد. خيابان بالارام شهر کلکلته، محل نخستين گردهمايي تيم بود. او سعي داشت انضباط و ديسيپلين انگليسي را وارد فرهنگ آن روز هندوستان کند. نخستين بازيکنان موهان باگان دانش آموزاني بودند که به شرط اجازه والدين و با تعهد مبني بر حفظ انضباط مي توانستند در تمرينات شرکت کنند. او براي تمرين يک زمين خاکي که بعدها نام موهان باگان ويلا را به خود گرفت، خريد و در اختيار تيم گذاشت. تمرينات تيم خيلي خوب پيش مي رفت. اما آن ها حريف تمريني مناسبي نداشتند. تنها تيمي که با آن بازي کرده بودند بچه هاي خوابگاه هندو بودند. در نخستين سالگرد افتتاح باشگاه دانش آموزان از استاد خود آقاي «اف.جي. راو» دعوت کردند تا در جشن آن ها شرکت کند. وي که علاقه اي به فوتبال نداشت پيشنهاد کرد نام تيم به «موهان باگان اتلتيک» (تيم دو وميداني موهان باگان) تغيير نام دهد، نامي که روي تيم باقي ماند.
در دومين سال فعاليت تيم مهاراجه شيامپور کور، آقاي دورگاچاران زمين بزرگي را در اختيار آن ها گذاشت تا محل تمرين و مسابقات آن ها شود. اين زمين هنوز هم زمين فوتبال بوده و هم اکنون در اختيار تيم فوتبال «باگبازار گلاب» است. همين قضيه باعث جدي تر گرفته شدن تمرينات و مهم تر جلوه کردن تيم شد. نخستين ديدار اين تيم با يک تيم واقعي اروپايي که عملا نخستين آن در تاريخ قاره کهن بود در سال (1893)شکل گرفت که در آن موهون باگان با تيم C باشگاه ساسکس مسابقه داد. از سال (1900)رشته هاي ديگري از قبيل تنيس، هاکي، بدمينتون و بعدها کريکت به اين باشگاه اضافه شد.
در نوزدهمين دوره برگزاري جام اتحاديه فوتبال هندوستان، اربابان انگليسي تصميم گرفتند براي تمسخر هم که شده اجازه حضور يک تيم هندي در مسابقات را بدهند. موهان باگان که در آن روزها اسم و رسمي پيدا کرده و محبوب مردم کلکته بود، براي اين موضوع انتخاب شد. در بيست و يکمين سالگرد تاسيس، تيم محبوب هندي پا به مسابقات گذاشت. بردهاي ابتدايي تيم عملا به پاي دست کم گرفته شدن توسط تيم هاي انگليسي گذاشته شد، اما با بازي هاي درخشان جوانان هندي که با لگد زدن به توپ چرمي، بغض (200)ساله مظلوميت هموطنان شان را فرياد مي زدند کار براي «اربابان» سخت شده بود. ولي کاري از دست آن ها برنمي آمد، حتي ناداوري ها هم نتوانست جلوي حضور مقتدر اين پابرهنگان سرزمين غني هندوستان در فينال را بگيرد. بازي فينال براي مردم تشنه استقلال هند تبديل به يک هدف شده بود. تيمي که کسي روي آن حساب نمي کرد، حال به دست خودانگليسي ها تبديل به محور جريان استقلال طلب در مقابل چشم مردم شده بود. هنگامي که سوت پايان بازي فينال زده شد، اين جوانان موهان باگان بودند که به هوا پريدند، آن ها توانسته بودند تيم قدرتمند بورک شاير را با نتيجه دو بر يک شکست دهند. پيروزي آن ها پيروزي يک تيم نبود، بلکه نماد پيروزي اراده يک ملت بود که آينده را مي خواست. پوستر اين قهرمان (البته با توجه به بضاعت مردم فقير يک قرن پيش هند) در سراسر شهر و کشور نصب شده بود. کوچکترين جايزه براي اين تيم، محبوب ترين تيم فوتبال کشور شدن حتي تا امروز است. افتخار (1911)به عنوان مهم ترين حرکت هندي در برابر انگليسي ها تا قبل از انقلاب استقلال طلبانه گاندي محسوب شود.

تيم ملي
 

بعد از واقعه (1911)تا سال ها تيم موهون باگان عملا مهم ترين و به نوعي تنها تيم مطرح هندوستان شمرده شده و گاهي در تورنمنت هاي مختلف با نام تيم (ملي) هندوستان از آن ياد مي شد. اما از ابتداي دهه (30)ميلادي به تدريج در مسابقات دوستانه مختلف با تيم هاي شرق آسيال از قبيل مالزي، سنگاپور، چين و ژاپن، ترکيبي از بازيکنان مطرح باشگاه هاي مختلف هندي به اردو دعوت شده و به نوعي منتخب باشگاه هاي اين کشور و پايه تيم ملي بودند. تا قبل از تشکيل فدراسيون فوتبال هندوستان فوتبال ملي واقعي در اين متولي انجام امور تيم ملي نبود. در (23)ژوئن (1937)بعد از مذاکرات زياد، انگليسي ها اجازه دادند تا با ترکيب شش اتحاديه فوتبال فدراسيون فوتبال هندوستان تشکيل شود. اين شش اتحاديه که کاملا انگليسي و تحت تکفل خود آن ها بود. عبارت بودند از: اتحاديه فوتبال هندوستان، بخش ورزشي نظامي مرزي، اتحاديه ايالتي، اتحاديه منطقه بيهار، اتحاديه فوتبال شمال غرب و اتحاديه ناحيه دهلي. بدين ترتيب اتحاديه سراسري فوتبال هندوستان تشکيل و متولي اصلي برگزاري مسابقات داخلي و تشکيل تيم هاي ملي اين کشور شد. سال هاي بعد از (1937)، سال هاي جنگ هاي جهاني داخلي و حرکات استقلال طلبانه بود و عملا جايي براي مسابقات فوتبال باقي نماند. هرچند مسابقات کاملا تعطيل نبود، اما حضور قدرتمند در عرصه ملي تا يک دهه بعد به تعويق افتاد. المپيک (1948)لندن نخستين حضور کشوري بود که به تازگي استقلال خودش را از انگلستان باز پس گرفته بود. اما باخت با نتيجه دو بر يک برابر فرانسه در حالي که تيم دو پنالتي را هم خراب کرد، آغازي تلخ براي فوتبال بسيار نوپاي ملي هندي بود.
اما سال هاي (1951 تا 1962)را بايد سال هاي طلايي فوتبال هند خواند. در نخستين دوره بازي هاي آسيايي که در کشور خودشان برگزار مي شد، هند توانست با غلبه بر اندونزي در دوره مقدماتي و افغانستان در مرحله نيمه نهايي جوازحضور در فينال را کسب کند و در آن جا يک گل ايران تازه روبه فوتبال آورده را مغلوب و نخستين مدال طلاي تاريخ بازي ها را از آن خود کند. اين نويد حضور يک قدرت جديد را در قاره مي داد، اما حضور تيم در مسابقات المپيک (1952)و باخت ده بر يک برابر يوگسلاوي سابق آب سردي بود بر پيکره تيم تازه اوج گرفته.اغلب بازيکنان آن تيم در آن بازي با پاهاي برهنه فوتبال مي کردند. بعد از اين باخت فدراسيون فوتبال آن ها را مجبور کرد تا با کفش فوتبال بازي کند. آن ها دو سال قبل هم جواز حضور در جام جهاني (1950)برزيل را به دست آورده بودند. اما به علت بازي با پاهاي برهنه، فيفا از حضور آن ها جلوگيري کرده و آن ها هم از شرکت در جام جهاني انصراف دادند. بازي هاي آسيايي (1954)مانيل مکاني براي کسب نتيجه براي آن ها نشد اما دو سال بعد و در مسابقات المپيک (1956) شاهکار تاريخ فوتبال هند رقم خورد.آن ها با نتيجه (4)بر(2)استراليا را شکست دادند و با اين پيروزي به ديدار نيمه نهايي راه يافتند. اما با باخت (4)بر يک مقابل يوگسلاوي و شکست (3)بر يک برابر بلغارستان، شانس کسب مدال را از دست داده و چهارم شدند. دو سال بعد و در بازي هاي آسيايي (1958)توکيو آن ها با باخت چهار بر يک برابر اندونزي در ديدار رده بندي باز چهارم شدند اما چهار سال بعد و در خانه اندونزي با برد دو بر يک کره جنوبي براي دومين بار قهرمان بازي هاي آسيايي شدند و اين پاياني بود بر دوران طلايي فوتبال سرزمين کهن. هندي ها در بازي هاي آسيايي (1982)که در دهلي برگزار مي شد اميدهاي زيادي به کسب عنوان قهرماني داشتند که البته محقق نشد. در اين بين سه بار حضور در بازي هاي آسيايي در سال هاي (1964،1984)و (2011)نتوانست مقامي براي آن ها به همراه داشته باشد. در طي دهه هاي (70، 80 و 90)شايد عملا فوتبال هند را بايد مرده دانست. فوتبالي که کاملا زير سايه کريکت (ورزش اول و محبوب هندي ها) و هاکي قرار گرفته است. طي سال هاي اخير، تحولاتي هرچند اندک در فوتبال ملي هند پديد آمده است. آن ها با قهرماني در جام هاي محلي مانند جام جواهر لعل نهر ودر سال هاي (2007 و 2009)و قهرماني در چلنج کاپ (2008)توانستند تا حدي خود را نشان دهند.اين آخري البته مسابقاتي است که AFC براي ايجاد امکان براي تيم هاي رده سه و دو فوتبال قاره پديد آورده تا با قهرماني در آن بتوانند جواز حضور در جام ملت هاي آسيا را کسب کنند که هند با توجه به قهرماني در مسابقات امسال دوحه حاضر شد که البته با سه باخت پياپي برابر استراليا (صفر-4)، بحرين (2-5) و کره جنوبي (1-4) از گردونه رقابت ها حذف شد.آخرين مربي اين تيم يعني باب هافتون با وجود نتايج خوبي که کسب کرده چندان مورد استقبال فدراسيون قرار نداشته و با توجه به سرمايه گذاري هاي انجام شده، رايزني با مربيان مطرح جهاني براي آماده سازي تيم براي مسابقات آتي ادامه دارد. کاري که براي تيم (142)رده بندي فيفا چندان آسان به نظر نمي رسد.
منبع:تماشاگر شماره 45